بازنگری فلسفی تئوری های حکومت

کیکرو

غروب و طلوع دو تمدن

با فتح سرزمین های مختلف بدست اسکندر مقدونی، فرهنگ یونانی تا دامنه های کوه های هیمالایا گسترش می یابد. یکی از مهمترین فتوحات او شکست امپراتوری ایران بود. او با به آتش کشیدن تخت جمشید انتقام دیرینۀ یونان را از هخامنشیان به دلیل به آتش کشیدن آکروپولیس در آتن گرفت و با شکست داریوش سوم نه تنها به شاهنشاهی ایرانی در فلات ایران پایان بخشید، بلکه تمام سرزمین های تحت سلطۀ این امپراتوری را نیز تصرف کرد. در دوران اسکندر مراکز متعدد نظامی برپا شدند، که همین مراکز نظامی در طول زمان شالوده ای برای سکونت و شهرسازی را ایجاد کردند. یکی از مراکز مهمی که اسکندر مقدونی از خود بر جای گذاشت، شهر و بندر اسکندریه در مصر است. بعد از مرگ اسکندر نام و شخصیت او به نوعی اساطیری شد. تا جذب یونان در امپراتوری روم باستان (سال ۲۷ ق.م.) عصر هلنی نامیده میشود، عصری که با ترویج زبان و فرهنگ یونانی از خود تا به امروز نشان و اثر باقی گذارده است.

پس از افلاطون جایگاه موضوعات سیاسی در مباحث فلسفی نزد فلاسفه آکادمی کمرنگ می گردد و پس از ارسطو شاگردان او هر کدام به نوبه خود در یکی از علوم درخشش می یابند و عواقب آن تأسیس و توسعۀ سه شاخۀ فلسفی می شود: کلبی ها، اپیکوریسم و رواقی گری. در همین دوران است که نویسندگان بزرگی در روم با اندیشۀ سیاسی جلوه کرده و درخشش می یابند. حاصل این دوران مسلماً مارکوس تولیوس کیکرو می باشد. بزرگترین شایستگی که کیکرو از خود برجای گذارد، ساخت مفاهیم فلسفی از زبان یونانی به لاتین می باشد و از آن سو، زبان لاتین، یعنی زبان روم باستان، مبدل به زبان و مفاهیم همه گیر فلسفی گشت.

در کنار یونان آنتیک، رفته رفته امپراتوری بزرگی پدیدار می گردد. از آنجا که منشاء و مبداء این امپراتوری شهر تاریخی روم بوده است، نام امپراتوری روم را به خود داده بود. این امپراتوری از سده هشتم قبل از میلاد تا سدۀ هفتم بعد از میلاد وجود تاریخی داشته است و کلاً تاریخ روم نیز که مربوط به عصر آنتیک می گردد به چهار عصر دسته بندی میشود:

          عصر شاهی (حدود ۷۵۳ تا ۵۰۹ ق.م.)

          جمهوری روم ( از ۵۰۹ تا ۲۷ ق.م.)

          امپراتوری روم (از ۲۷ ق.م. تا قرن سوم میلادی حدوداً ۲۸۴ م.)

          دوران استیلا (تا قرن ششم/هفتم و آغاز دورۀ آغازین قرون وسطی، تقسیم امپراتوری و احداث امپراتوری بیزانس در شرق به سال ۳۹۵ م.)

فیلسوف مورد بحث ما، مارکوس تولیوس کیکرو (۳ ژانویه ۱۰۶ ق.م. در آرپینوم– ۷ دسامبر ۴۳ ق.م. در فورمیا) (۱) شخصیتی چند جانبه در دروان آنتیک در عصر جمهوری روم می باشد. او با عناوین و نقش های متفاوت نمایان می شود: سیاستمدار، وکیل دعاوی، نویسنده و فیلسوف، تا به سال ۶۳ ق.م. به مقام کنسولی در روم نائل می گردد. کیکرو فیلسوفی نبود که خود مبتکر اندیشه ای جدید باشد، اما او به چند دلیل اهمیت خاصی در فلسفه سیاسی و تئوری حکومت می یابد. به واسطۀ نوشته های او فلسفه و فیلسوفان یونانی در روم آنتیک اشاعه می یابند و بدینوسیله آثار فلسفی یونان باستان به زبان لاتین نیز بازگردانده شدند. کیکرو به دلیل کسب مقامات دولتی در امور سیاسی مستقیما نیز دخالت داشت. از آنجا که او به دفاع از بازگشت به سنت های جمهوری و مقابله با دیکتاتور ژولیوس سزار فعالیت می کرد، پس از قتل دیکتاتور به شرکت در آن نیز در سال ۴۴ ق.م. متهم گشته و از سوی کمیته سه نفرۀ ترس ویری (۲) نام او در راس لیست تحت تعقیب ها قرار می گیرد و در دورۀ متواری بودن به قتل می رسد. با این تعقیب گسترده حکومت روم دست به یک سری قتل های وسیع می زند، قربانیان این قتل ها شامل  ۲۰۰۰ شوالیه و ۱۳۰ سناتور می شدند. پس از قتل او جنازۀ او مثله شده و در روم، پایتخت امپراتوری در ملاء عام و مخصوصاً در تیربون های سخنرانی برای عام مردم به نمایش گذارده میشود.

خاندان کیکرو از طبقه متول و شوالیه های روم پاگرفته بودند. کیکرو در دوران تحصیل درخشش بسیار زیادی از خود مخصوصاً در زبان یونانی، آیین سخنوری و فلسفه نشان می داد. آموزش زبان یونانی برای اقشار بالای روم آموزشی همگانی بود و همانند زبان خارجی اول آموخته می شد. او نزد یکی از دانش آموختگان آکادمی متواری از آتن با فلسفه یونانی و افلاطون آشنا می گردد. کیکرو در مسافرتی به آسیای صغیر با فرهنگ و تمدن هلنی دقیق تر آشنا می شود و در سال ۷۷ ق.م. پس از بازگشت به رم به عنوان وکیل مدافع مشغول به کار می شود. کیکرو در نظام و ساختار سیاسی جمهوری روم پیشرفت بسزائی می کند تا به مقام کنسول در روم دست می یابد.

پس از کنارگیری از فعالیت مستقیم سیاسی، کیکرو دو اثر مهم فلسفی-سیاسی خود را به رشته تحریر در می آورد: در باب حکومت و در باب قوانین (۳) شیوۀ نگارش کیکرو به سبک افلاطون و در شکل یک مکالمه و یا دیالوگ است:

„آتیکوس: اکنون اگر از من پرسی، که انتظاری دارم، چنین گمان کنم، از آنجا که تو در باب بهترین دستگاه حکومتی قلم زده ای، طبعاً در خصوص قوانین می نویسی، همانگونه که افلاطون تو چنین کرد، همان کسی که تو به او ارج می گذاری، و نسبت بر همه ترجیح می دهی، به همان کسی که بیش از همه علاقه مند هستی.“(۴)

و در نگارش خود از آثار افلاطون سیاست و قوانین پیروی کرده است. رابطۀ کیکرو و دیکتاتور روم سزار همواره فراز و نشیب های بسیار به خود دیده بود و در اصل کیکرو با تمایلات تمامیتخواهانۀ سزار مخالفت می ورزید تا در نهایت از او به عنوان خودکامه و یا حیوان وحشی یاد می کند. اینگونه فعالیت ها و به علاوه مقاومت او در مقابل ترس ویری که در رم شکل گرفته بود، مقدمات اتهام و تحت تعقیب قرار دادن او را فراهم ساختند.

یکی از تأثیرات بجا مانده از او مترادف های لاتین از مفاهیم فلسفی یونانی هستند، که تا به امروز ریشۀ بسیاری از مفاهیم را می سازند. بر خلاف افلاطون دو اثر فلسفی-سیاسی کیکرو رابطۀ مستقیم با سیاست واقعی دارند، در باب حکومت عملاً شرح و بسط جمهوری روم است و یا در باب قوانین کاربردهای عملی نظریۀ حکومت را تبیین می کند. تنها بخشی از اثر او در باب قوانین در دسترس می باشد. او صاحب آثار متعدد فلسفی است که در واقع ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیمی به تئوری حکومت و یا فلسفۀ سیاسی ندارند.

رابطۀ کلیسا با آثار کیکرو نیز در ادوار مختلف دارای تنش های مختلف بوده است، در دورانی تمایل به نوشتار ادبی و سخنوری های او بیشتر مد نظر قرار می گرفته است و در دوره ای نوشته های فلسفی او. توانایی های زبانی و کلامی کیکرو همواره مورد توجه قرار داشته اند. در ادواری نیز نوشته های کیکرو از سوی کلیسا مسکوت و نادیده گرفته می شد. در دوران رنسانس باز کیکرو مورد توجه اندیشمندان و ادبا مخصوصاً اومانیست ها قرار می گیرد. در عصر روشنگری کیکرو از جانب ولتر بسیار مورد تحسین قرار گرفته است و ولتر از او به عنوان مخالف خودکامگی یاد کرده و حتی در تئاتر خود به نام کاتیلینا یا رم نجات یافته (۵) قهرمان نمایشنامه کیکرو است.

اندیشمندان و سیاستمداران تأسیس ایالات متحده امریکا همانند جان آدامز و یا توماس جفرسون کیکرو را به خاطر استدلالات فلسفی و سیاسی اش بر علیه استبداد مورد ستایش قرار می دادند. کم نبودند، انقلابیونی در عصر انقلاب فرانسه که با استفاده از نوشته های کیکرو مفاهیم و برداشت های خود از آزادی و جمهوریت را مستدل می ساختند تا جائی که ژروندیستی همانند پیر ورنیو (۶) در زمان حیات خود به کیکرو مشهور شده بود. از سوی جان استوارت میل نیز به جهت فعالیت های حقوقی در نقش وکیل مدافع مورد تحسین واقع میشد. جنگ جهانی دوم سبب تحسین و تمجید دوباره از کیکرو به دلیل تصورش از انسان شد.

علیرغم اهمیت کیکرو در فلسفه سیاسی و انعکاس نظریات یونانی در جمهوری روم در دوران آنتیک و به این تعبیر تنها نویسنده ای که اندیشمند تئوری حکومت در آن دوران بوده است، اما در میان فارسی زبانان تا کنون اقبالی نداشته است. در روم باستان طبقه آریستوکراتی زمام امور را در دست داشت و تازه بعد از قرن دوم قبل از میلاد رومیان با آشنایی به فرهنگ و تمدن یونانی نظام آموزشی برایشان پرسشی را خلق کرد که ارتباط مستقیم با فرهنگ پذیری روم در مقابل یونان داشت. در این میان نقش کیکرو برجسته و در خور تحقیق و بازنگری می گردد.

از دیدگاه فلسفی و معرفت شناسی کیکرو تحت تأثیر استاد خود فیلون(۷) اهل لاریسا در یونان بود. فیلون نیز به نوبۀ خود از آکادمی افلاطون در آتن می آمد که به مدت بیست و دو سال (از ۱۱۰ تا ۸۸ ق.م.) ریاست آکادمی را بعهده داشت و متعلق به سنت فلسفی و فکری شک گرایان بود. فیلون در سال های آخر عمر مقیم روم بود و یکی از شنوندگان جلسات درسی او مارکوس کیکرو بود. عملا دو دوره سال های ۵۵ تا ۵۱ و ۴۶ تا ۴۴ ق.م. دورانی بودند که کیکرو به مسائل فلسفی و مشخصاً فلسفه سیاسی می پردازد. از دیدگاه کیکرو فلسفه و سخنوری ( که بعضاً باید هنر استدلال گفت) یک موضوع واحد را شکل می دهند و از دید او سیاستمدار می بایستی دانش آموخته ای در اصول فلسفه، حقوق و تاریخ باشد.

کیکرو در دو اثر فلسفی-سیاسی خود (در باب حکومت، در باب قوانین) میان فلسفه و تئوری یونانی و تدبیر کشورداری روم پیوند می زند. این دو اثر با اثر سومی به نام در باب وظائف (۸) تکمیل گشته اند.

در باب حکومت و در باب قوانین

کیکرو در اثر خود در باب حکومت دیالوگی را ترسیم می کند که یکی از از شرکت کنندگان در آن مکالمه اسکیپیو امیلیانوس (۹) می باشد. در این اثر کیکرو بهترین حکومت و اساس حقوقی و عرفی آن و همچنین بهترین سیاستمدار را شرح می دهد. متاسفانه بخش های زیادی از این اثر از دست رفته اند، همین امر سبب نقص تفسیر اثر کیکرو می گردد. تصور رخداد این دیالوگ در روزهای آخر زندگی اسکیپیو است و در واقع همانند یک وصیت می توان آنرا فرض کرد. بخش هایی از این اثر سال ۱۸۲۲ در کتابخانه واتیکان دوباره بدست آمدند.

برخلاف افلاطون، موضوع کیکرو  تمایز میان نظمی ایده آل و تقریباً محال با نظامی حتی المقدور مطلوب نیست، بلکه از دیدگاه های متفاوت نظام حکومتی روم در مبانی کلی آن و همینطور در اجزاء آن مورد بررسی قرار می گیرد. برای کیکرو تجربیات سیاسی در روم از تئوری های محض سبقت می گیرند. با این وجود، اثر با تعریفی از اجتماع و یا کشور آغاز می گردد و در همین راستا حکومت و مردم (۱۰) همسان بیان می شوند. ملت معادل انبوهی از جمعیت نیست، بلکه اتحادی از انسان ها می باشد بر اساس تفاهم عمومی در حقوق و وجه اشتراک در استفاده عام. نیت اصلی زیست اجتماعی در ضعف انسان نهفته نیست، بلکه در طبیعتِ نهفته در وجود انسان.(۱۱) این اصل را البته کیکرو از سنت های فکری یونان آنتیک برگرفته است و این اندیشه را با اصلی حقوقی توسعه می دهد و انسان را در جماعتی حقوقی قرار می دهد با مضمونی از ارتباط میان مبانی حقوقی پیش از تأسیس نظم حکومتی (۱۲) و علاوه بر این، از تضمین مالکیت خصوصی در مقام هدف تأسیس این اجتماع یاد می کند. (۱۳) همانگونه که در یونان نظام های مختلف سیاسی بازبینی می شدند و بر محور خدمت نظام به اجتماع و یا به قشر حاکم تقسیم و مورد قضاوت قرار می گرفتند، برای کیکرو نیز این مبنایی برای رد یا قبول یک نظام سیاسی را می سازد. بنابر اصل عدالت سه نظام سیاسی پادشاهی، آریستوکراسی و دمکراسی نظام هایی مشروع هستند که می توان مورد قبول قرار داد.(۱۴) هر یک از این نظام ها شرط اساسی خود را دارند: در پادشاهی تأمین رفاه رعایا، در آریستوکراسی درایت و تدبیر نخبگان و در دمکراسی آزادی.(۱۵) در این نظام ها کیکرو انگشت بر یکبعدی بودن هر کدام از این اصول در هر یک از این نظام ها گذاشته و علاوه بر این به ضرورت تضمینی برای جلوگیری و مسدود کردن راه سوءاستفاده از قدرت در هر یک از این نظام ها را گوشزد می کند و این را سببی برای سرنگونی هر کدام از این نظام ها می بیند.(۱۶) برای کیکرو نظام های خودکامه، الیگارشی و حاکمیت دلبخواهی توده های مردم، رژیم های قابل قبولی نیستند و اساساً برای کیکرو جماعتی حقوقی را تشکیل نمی دهند.(۱۷) تحلیل کیکرو در خصوص نظام های مختلف با بررسی نقاط ضعف هر کدام و یا غیر قابل قبول بودن آنها به یک نتیجه کلی می رسد، که این امر نیز در یونان آنتیک قابل مشاهده می باشد و استفاده از نقاط قوت هر کدام از آن نظام ها و تداخل در آن دیگری.(۱۸) در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که در روم باستان تاریخ نگاری چون پلیبیوس (۱۹) مورد تداخل قوانین اساسی مختلف در یکدیگر را بازگو کرده بود و  با این روش از سوءاستفاده از قدرت جلوگیری به عمل آمده و قانون طبیعی دگرگونی نظام های سیاسی آنگونه که در یونان درک می شد، شکسته می شود. برای کیکرو تداخل سیستم های مختلف با یکدیگر یک نوع اعتدال در قدرت ایجاد می کند و اثر اصلی آن نه در نقش کنترل کنندۀ آنها بلکه تأثیر جذب اجتماعی در سیستم سیاسی می باشد. کتاب دوم در باب حکومت به این موضوع اختصاص دارد. برای مثال مجمع عمومی مردم از یک سو برای همۀ اعضاء جامعه حق رأی قائل است و از سویی دیگر وزنۀ رأی افراد بر مبنای تمول آنان قرار می گیرد. مکمل این وضعیت که در واقع نقش ترمیم کننده را دارد، حق تحریک و تهییج است که امروزه بیشتر حق اعتراض خوانده می شود، احقاق این حق در مقابل دادگاهی رسمی و انتخابی از سوی مردم صورت می گیرد.(۲۰) بنا بر تجزیه و تحلیل کیکرو اگر این اصل و حق اعتراض از سوی آریستوکراسی در جمهوری برسمیت شناخته میشد، جنگ و ستیز اقشار و طبقات مختلف قابل پیشگیری بودند.(۲۱) حق اعتراض در اثر کیکرو در باب قوانین ارزش و اهمیت بیشتری می یابد و به نقش و اهمیت اپوزیسیون در دستگاه و نظام سیاسی اشاره می کند.(۲۲) نقش اصلی این حق اعتراض مردم را در کاربرد مسالمت آمیز اعتراضات می بیند، قبل از آنکه تبدیل به خشم و خشونت گردند.(۲۳)

پرسش عدالت موضوع بحث ها و دیالوگ کیکرو در کتاب های سوم و چهارم در باب حکومت است. در این بخش کآرنِآدس (۲۴) یونانی که سال ۱۵۵ ق.م. مدیر آکادمی بود شرکت می جوید و به سان یک شک گرای خوب یک روز عدالت و دستیابی به آنرا مستدل می سازد و روز دیگر غیرقابل عملی بودن عدالت را برهان پذیر می کند. در براهین علیه عدالت و امکان پذیری آن کیکرو به نسبی بودن حقوق،  تفاوت ها در قواعد حقوقی در حکومت ها و تفاوت در تغییرات حقوقی در یک جامعه اشاره می کند.(۲۵) در واقع کیکرو وجهی از حقوق را آشکار می سازد که حقوق مثبت (یا حقوقی که ممنوع کننده نیستند و یا نفی و نهی نمی کنند) ریشه در طبیعت نداشته بلکه به عنوان معاهده ای تنها میان انسان ها بر مبنای امیال، اشتیاق و منافعشان می باشد. از همین رو رعایت قوانین به ارج و اجرای عدالت بازنمی گردد، بلکه به قابلیت اجرایی آن.(۲۶) در اینجا کیکرو به اتهامی اشاره می کند که به نام حق قوی تر مشهور است. به این واقعیت نیز افلاطون بر علیه سوفسطائیان اشاره کرده بود. در مقابل چنین موردی کیکرو به قانونی که در طبیعت وجود دارد و مورد تأئید عقلانی نیز می باشد و در همۀ زمانه ها و نزد همۀ اقوام اعتبار دارد، توجه کرده و استدلال می آورد.(۲۷)

کیکرو در برنامۀ حقوقی خود تابع قاعدۀ جداناپذیری است، به این معنا که قواعد می توانند حقوق را شکل دهند، آن زمان که در طبیعت و عقل همسان و همساز باشند. در اینجا پرسشِ اعتبارِ عملیِ یک قانون بی پاسخ می ماند، آنگاه که شرط همسانی چیزی در طبیعت و پذیرش عقلانی آن محرز نباشد.(۲۸)

در این مناظره کیکرو از زبان کآرنِآدس به نقد امپراتوری روم می نشیند و بر ادعای این امپراتوری مبنی بر اینکه تنها جنگ های عادلانه را صورت داده است، صحه می گذارد.(۲۹) ریشۀ اصطلاح جنگ عادلانه را می توان در فلسفه یونانی آنتیک بازیافت. برای کیکرو جنگ پلید است و صلح آروزیی پر ارزش، برای دستیابی به صلح باید از هیچ کاری حذر نکرد؛ اما جنگ را می توان از نظر اخلاقی موجه دانست، اگر برای حفظ صلح و یا برقراری دوباره صلح صورت پذیرد، جنگی برای حفظ و حراست از عام و یا بر اساس وظیفۀ وفاداری.  در گونۀ اول اگر وضعیت مطلوب حکومت به مخاطره افتد و یا قرارداد صلح شکسته شود و یا حتی برای گرفتن انتقام، از دید کیکرو آنگاه جنگ عادلانه است. کیکرو میان جنگ برای دفاع و جنگ برای تلافی تفاوتی قائل است، در دفاع دشمن می تواند داخلی و یا خارجی باشد. در گونۀ دو جنگی به حق می شود، که از روی وفاداری، محافظت و یا نگهداری صورت پذیرد. از همین رو اصل آئوکتوریتاس خلق می گردد، برای کیکرو نیاز به تجربه در فرماندهی در جنگ، خوشوقتی و یا قابلیت در ادارۀ امور نیز مشخصات فردی را می سازند که حق اعلام جنگ „عادلانه“ را بدست می آورد. نوع فرماندهی و هدایت جنگ طبعاً به علت جنگ بازمیگردد.

برای پراکسیس سیاسی-اخلاقی و تئوری مربوط به آن کیکرو به یک تصمیم قاطع روی می آورد و انعکاس آن را در درباب حکومت با بیاناتی مربوط به نابغه حکومت روم، تداخل قوانین اساسی مختلف، حق طبیعی، جنگ عادلانه و البته در خصوص الزام سیاسی برای حقوق و عدالت را می توان یافت.

کیکرو در انعکاس ادعاهای سیاسی روم بسیار گزنده سخن می گوید، برای مثال ادعایی مبنی بر اینکه در جهان اقوامی هستند که علاقه دارند تحت استیلا واقع شوند و قومی دیگر بر آنان مسلط گردد.(۳۰)  نظراً کیکرو در باب حکومت بدرستی خطر و وجود استبداد را در لباس جمهوریت شناخته بود و از همین رو در گفتارهای گوناگون از یک هدایت کنندۀ حکومت سخن می گوید، که کشور را از بحران خلاص سازد. او وظائف مختلف را در قالب مقام های مختلف لشکری و کشوری مطرح کرده بود، از همین رو در نهایت برای نجات از بحران به پادشاهی نمی رسد، اما در عین حال نقشی که برای اسکیپیو امیلیانوس برای استقرار دوبارۀ حکومت در نظر می گیرد، وظیفۀ دیکتاتور هست.(۳۱) البته مفهوم دیکتاتور در جمهوری روم با معنای دیکتاتور که امروزه از آن استفاده می شود، بسیار متفاوت است ولی باز مشخص نیست که اختیارات این دیکتاتور برای رفع بحران تا به چه سر حدی میرسند ولی آنچه مسلم است، مقصود و نظر کیکرو دیکتاتوری که با یک حرکت نظامی زمام امور را بدست گرفته باشد، نمی تواند باشد و یا نمونۀ دیگری از یک دیکتاتور که حتی نقش قوۀ قانونگذار را برای خود در نظر می گیرد، باز نزد کیکرو موردی نمی یابد. کیکرو در باب قوانین به وظائف سنتی دیکتاتور مبتنی بر قانون اساسی اشاره دارد و نه چیزی بیشتر. (۳۲)

در واقع استفاده و استنادهای متفکرین مسیحی و سپس در سده های میانه موقعیت خاصی به کیکرو می بخشند، عملاً او از خود نظریۀ سیاسی برجای نگذارد اما او بزرگترین واسط میان اندیشه های سیاسی و تئوری های حکومتی یونان و امپراتوری روم می ماند. یکی از متفکرین مسیحی آگوستین است که به آثار کیکرو مراجعه کرده است و با کیکرو در اثر خود در باب حکومت الهی (۳۳) به مناظره می نشیند. برخی از مبانی تئوری های سیاسی و حکومتی کیکرو نیز از سوی آگوستین پذیرفته شده و جذب الهیات مسیحی می گردد، برای مثال آگوستین استدلالات کیکرو در خصوص „جنگ عادلانه“ را وارد مباحث الهیاتی-سیاسی خود کرده که تأثیرات بسیار وسیعی در گذران تاریخ مغرب زمین از خود باقی می گذارد و این تئوری آگوستین برگرفته از کیکرو خود به جنگ های مذهبی مشروعیت می بخشد. اثر معروف کیکرو در باب وظیفه در طول قرون وسطی اثری شناخته شده بود و مخصوصاً از سوی کلان مالکان و اشراف اروپائی مورد استفاده واقع می شد.

پنج عنصر را می توان در اثر کیکرو درباب حکومت یافت و مورد توجه قرار داد، زیرا اصول کیکرو را می سازند:

  هدف باید خدمت به مردم و وطن باشد. „از آنجا که سرزمین پدری در درون خود نیکوکاری های بیشتری را نهفته است تا پدری که ما را بوجود آورده است و از اینجهت عملاً دین بیشتری نسبت به آن بر گردن ماست تا پدر تنی خود …“ (۳۴) در اینجا کیکرو از اخلاق نیکوماخسی ارسطو پیروی می کند، از آنجا که غایت فلسفۀ عملی یعنی علم اخلاق، شناخت نیست بلکه کارکرد و عملکرد است.(۳۵)

  در واقع می توان دید که کیکرو در باب حکومت به گونه ای به دنبال حکومت مطلوب است، با قانون اساسی ای برگرفته از نظام های مختلف که به افکار افلاطون و پادشاه فیلسوف او بسیار قرابت دارد.

  کیکرو در تعبیر و تفسیر مفهوم حکومت: „امر همگانی یا حکومت موضوعی است مربوط به مردم، و مردم بر خلاف یک حکم جغرافیای و یا قومی، پیوندی دلبخواه میان انسان ها نیست، بلکه آنان بوسیلۀ یک همخوانی حقوقی و اشتراک مساعی به هم پیوسته اند.(۳۶) یادآور ارسطو در سیاست می شود: „کلمه و یا زبان برای آن وجود دارد، که مفید و مضر و به حق و ناحق تبیین شود. چرا که این چیزی است که انسان را از دیگر موجودات متمایز می سازد، انسان حسی برای نیک و پلید، عدل و ظلم و چیزهای مشابه دارد. تجمع این ایده ها مبنای خانواده و حکومت است.“(۳۷)

  کیکرو از زبان اسکیپیو موضوع یگانه که در علم اخلاق و سیاست است را بیان می کند و در واقع به شیوۀ خود اندیشۀ افلاطون و ارسطو را بازنشر می دهد.

  برای فیلسوفی همچون کیکرو که سیاستمدار نیز هست، توجه و اشاره به تجربیات عملی سهل است ولی برخلاف افلاطون با دوری از سیاست ورزی، سخت است که خواستار دگرگونی های بنیادین شود.

پانوشت ها:

۱- Marcus Tullius Cicero نام کیکرو به غلط سیسرو نیز نوشته شده است، نام خانوادگی او به تمول و منشاء درآمد خانوادگی اش بازمیگردد، از آنجا که خاندان او صاحب کشتزارهای وسیع نخود بودند و کیکر به لاتین به معنای نخود است و کیکرو تولید کنندۀ نخود.  کیکرو در نزدیکی های شهر رم امروزین متولد شد.

۲- tres viri در واقع به معنای „سه مرد“ است، که برای خود جمعی را برای نیل به اهداف مشترک تشکیل داده بودند. پس از قتل سزار، ترس ویری از سوی سه ژنرال رومی برای تداوم قدرت دیکتاتور ایجاد می گردد.

۳- در باب حکومت De re publica و در باب قوانین De legibus

۴- در باب قوانین ۱۵-۱

۵- Rome sauvée ou Catilina

۶- Pierre Vergniaud

۷-  *  Φίλων, Phílōn, Philon von Larissa, Philon de Larissa, Philon of Larissa۱۵۸/۱۵۹ ق.م. در لاریسا، ۸۳/۸۴ در رم

۸- De officiis

۹-Scipio Aemilianus  یا اسکیپیوی جوان (*۱۸۵ ق.م.، ۱۲۹ ق.م.) سردار و سیاستمدار رومی که بواسطۀ تسخیر و تخریب کارتاژ (شهری در تونس) شهرت دارد.

۱۰- حکومت res publica و مردم res populi

۱۱- در باب حکومت ۳۹-۱

۱۲- در باب حکومت ۳۵-۱

۱۳- در باب وظائف ۷۳-۲

۱۴- در باب حکومت ۴۲-۱

۱۵- در باب حکومت ۵۵-۱

۱۶- در باب حکومت ۴۴ و ۴۳-۱

۱۷- در باب حکومت ۴۵ تا  ۴۳-۱

۱۸-در باب حکومت ۴۵-۱ و ۶۹-۱

۱۹- Polybios (*حدود ۲۰۰ ق.م. در مگالوپولیسMegalopolis  و حدود ۱۲۰ ق.م. در پلوپونسPeloponnes) تاریخ نگار یونانی در عصر آنتیک که در روم می زیست. اثر او به نام هستوریا Historíai شامل چهل جلد تاریخ جهانی روم باستان است. در کتاب ششم خود anakyklosis  تئوری ادوار قوانین اساسی را مطرح می کند. این تئوری اشکال مختلف خود را نزد افلاطون و ارسطو و قرن ها بعد نزد ماکیاوللی پیدا می کند. اندیشه های پولیبیوس جمهوریخواهانه بوده و تأثیر بسزائی در اندیشۀ سیاسی داشته است. پولیبیوس تئوری ادوار قوانین اساسی که در واقع تغییر رژیم های سیاسی است را بر اساس فلسفۀ سیاسی ارسطو بنا می کند. کیکرو نیز از تئوری او در در باب حکومت استفاده می جوید. پولیبیوس تأسیس و دوام جمهوری روم را در قانون اساسی آن و سپاهیان مقتدر روم و همچنین نبودِ جنگ های داخلی مثل یونان می دید. تأثیرات فکری-سیاسی پولیبیوس نیز بر منتسکیو و حتی قانون اساسی ایالات متحده امریکا قابل تأکید است.

۲۰- در باب حکومت ۵۵ تا ۵۳-۲

۲۱- در باب حکومت ۵۹ تا ۵۷-۲

۲۲- در باب حکومت ۵۸-۲

۲۳- در باب قوانین ۲۳-۳

۲۴-در باب حکومت ۹-۳

شرکت کننده در این دیالوگ کآرنِآدس Karneades اهل کیرِنه Kyrene (*۲۱۳ ق.م. در کیرنه و ۱۲۹ در آتن) مدیر آکادمی در آتن بود. همین فیلسوف بود که مباحث شک گرایی را وارد آکادمی کرد. سال ۱۵۵ ق.م. او به روم در رأس هیئت فلسفی از آتن برای حل و فصل اختلافات سیاسی و نظامی میان آتن و یکی از نواحی یونان فرستاده شد. این قضیه فرصت مناسبی را برای اهالی روم فراهم ساخت تا از نزدیک با هیئت فلسفی آتن آشنا شوند. این هیئت نه تنها در سنای روم سخنرانی ایراد کرد، بلکه در طول مدت اقامت خود در جلسات مختلفی شرکت کرده و با اندیشمندان روم به بحث و مناظره می نشیند. کآرنِآدس از این فرصت برای استفاده از روش های سک گرایانه خود یا به اصطلاح کلبی استفاده می جوید و همین امر سبب توجه و شوق به یادگیری شیوه های دیالکتیکی او در روم شد.

۲۵- در باب حکومت ۱۷-۳

۲۶- در باب حکومت ۱۸-۳

۲۷- در باب حکومت ۳۳-۳

۲۸- در باب قوانین ۳۵-۱؛ ۴۴-۱؛ ۱۳-۲

۲۹- در باب حکومت۳۵ و ۲۳-۳ کیکرو مفهوم و اصطلاح جنگ عادلانه bellum iustum را در زبان لاتین استحکام بخشید، امروزه یکی از مباحث فلسفی-سیاسی را همچنان شکل می دهد. برای کیکرو مفاهیمی چون حفظ و حراست از عام pro salute و وظیفۀ وفاداری pro fide نقش خاص خود را ایفاء می کنند. همچنین از اصطلاحاتی چون propulsandorum hostium به معنای دفاع در مقابل دشمن و تلافی به مثل ulciscendi استفاده می جوید.

اصل منتج از جنگ عادلانه و به حق به اصل آئوکتوریتاس باز می گردد و به معنای اعتبار فرمانده و از همین رو در اجتماع توان کسب پشیتیبانی و اقتدار برای شخص فرمانده است، ریشۀ واژۀ اتوریته نیز به همین اصل در زبان لاتین باز می گردد.

۳۰- در باب حکومت ۳۶-۳

۳۱- در باب حکومت ۱۲-۶

۳۲- در باب قوانین ۹-۳

۳۳-De civitate die

۳۴- در باب حکومت، کتاب اول (Nonius 426,9)

۳۵- ارسطو، اخلاق I 1, 1095 a به بعد.

۳۶- در باب حکومت I – 39

۳۷- ارسطو، سیاست 1253 a – 15